یادداشتی در واکنش به کتک زدن دختر بی حجاب توسط گشت ارشاد
--------------------
در این یادداشت تحلیلی خواهم داشت درباره نقش فضای مجازی در به وجود آمدن همچین حرکتی...
چند روزی هست فیلمی (لینک آپارات) در فضای مجازی منتشر شده که در اون گشت ارشاد دختری که حجاب ندارد را مورد ضرب و شتم قرار می دهد. به بهانه این قضیه تحلیلی کوچک در این رابطه خواهم داشت.
مدارا کنید. ممکن است ظاهر زنندهاى داشته باشد؛ داشته باشد. بعضى از همینهائى که در استقبالِ امروز بودند و شما - هم جناب آقاى مهماننواز، هم بقیهى آقایان - الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانمهائى بودند که در عرف معمولى به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباختهى به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصى دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهاى این حقیر باطن است؛ نمىبینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئى هستم / آیا تو چنان که مینمائى هستى؟». ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهى از منکر هم میکند؛ نهى از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت.
(رهبر، مهرماه 91)
در حالت عادی به نظر من اگه عنوان رهبری به عنوان گوینده متن وجود نداشته باشه، همه طیف های جامعه اون رو میپذیرن ولی خوب به دلیل تعصب بعضا بدون تفکر (که در همه طیف ها وجود داره و در زیر درباره اش میگم) با اومدن اسم رهبر ممکنه بعضی ها اون رو قبول نکنن.
بگذریم...
در حال حاضر جذابیت های شبکه های اجتماعی و پیام رسان ها، بیشتر جامعه رو به سمت خودش کشونده. البته این شبکه ها سودهای بالقوه زیادی دارن که کمتر کسی میتونه منکر این منافع بشه، ولی چون مثل معمول بدون فرهنگ سازی این شبکه ها با استفاده از وسیله ای به نام موبایل راحت در اختیار مردم قرار گرفته و سرعت رشد اون هم خیلی زیاده، ضررهایی رو هم به جامعه تحمیل میکنه.
یکی از این ضررها، به وجود اومدن تعصب بدون تفکره.
در حالت عادی و قبل از وجود همچین امکاناتی، افراد جامعه به صورت عادی با افراد دیگر با سطح تفکر متفاوت در ارتباط بودن و همین مساله باعث میشد که ناخودآگاه شنیدن نظرات بقیه به اون ها بفهمونه که درسته خودش یک نظر داره که براش محترمه ول بقیه هم نظراتی دارن که میتونه درست باشه.
اما در حال حاضر، بیشتر مردم اطلاعات خودشون رو از فضای مجازی میگیرن.
معمولا شبکه های اجتماعی برای افزایش مخاطب باید جذابیت هایی رو برای خودشون داشته باشن.
افراد جامعه به دلایل مختلف سطح تفکر مختلفی دارن.
بستگی به شرایط تربیتی، فرد ممکنه از چیزی خوشش بیاد که مثلا من دوس نداشته باشم.
افراد با پیشینه تفکری که دارن وارد یک شبکه اجتماعی میشن.
ذاتا انسان از تایید و تشویق خوشش میاد.
دقیقا یکی از جذابیت هایی که شبکه های اجتماعی در صدد تامین اون شرایط هستن.
در ساده ترین شکل فرد دوس داره خبرها و پست هایی رو بخونه و ببینه که خودش دوس داره و با تفکرش هم راستاست.
به این ترتیب شبکه های مجازی این مساله رو تامین میکنن و کاربرایی با تفکر مشابه فرد به اون معرفی میکنن.
تا اینجای قضیه شاید مطلب قابل هضم بوده باشه ولی مشکل وقتی پیش میاد که مرز بین فضای مجازی و فضای حقیقی برداشته میشه.
فرد تو فضای مجازی به واسطه تایید و تشویق دوستاش (فالوورهاش :) ) احساس دانایی میکنه و همین مساله باعث بروز این دانستنی ها (اغلب هم عمق و به وسعت اقیانوس) در فضای حقیقی و در شرایطی که تنوع تفکر بسیار زیادی وجو داره میشه و مشکلات جدی رو به وجود میاره...
این تعصب تا وقتی که عمق تفکر به حدی نرسه که نظرات مخالف رو با منطق و نه زور توجیه کنیم به واسطه رشد خیلی سریع فضای مجازی و دسترسی آسان به اون ها وجود خواهد داشت...
در همه طیف ها وجود داره و با شرایط فعلی بدتر هم میشه...
همین :)
- ۹۷/۰۱/۳۱